زناشویی

احساس ناشناس بودن در روابط

آیا تا به حال این احساس را تجربه کرده‌اید که با وجود سال‌ها زندگی مشترک، شریک زندگی‌تان هنوز هم شما را آنطور که هستید، نمی‌بیند؟ این احساس تنهایی در رابطه، بسیار رایج‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنید و دلایل مختلفی می‌تواند پشت آن باشد. در این مقاله، ۱۷ نکته مهم را بررسی می‌کنیم که می‌توانند توضیح دهند چرا گاهی احساس می‌کنیم شریک زندگی‌مان به طور کامل ما را نمی‌شناسد:

  • عدم ارتباط موثر:

    صحبت نکردن با صداقت و شفاف در مورد احساسات، نیازها و خواسته‌ها.
  • عدم گوش دادن فعال:

    تمرکز نکردن کامل بر صحبت‌های طرف مقابل و درک نکردن پیام اصلی او.
  • پیش‌فرض‌های ذهنی:

    قضاوت کردن و برچسب زدن به طرف مقابل بر اساس تجربیات گذشته یا باورهای شخصی.
  • تغییرات شخصی:

    نادیده گرفتن این حقیقت که هر فردی در طول زمان تغییر می‌کند و نیازمند بازشناخت است.
  • ترس از آسیب‌پذیری:

    پنهان کردن بخش‌هایی از خود به دلیل ترس از قضاوت یا طرد شدن.
  • فشار زندگی روزمره:

    غرق شدن در مشکلات و استرس‌های روزمره و فراموش کردن توجه به نیازهای عاطفی یکدیگر.
  • روابط ناکامل گذشته:

    تاثیر تجربیات قبلی در نحوه برقراری ارتباط و اعتماد در رابطه فعلی.
  • عدم درک زبان عشق یکدیگر:

    ندانستن اینکه هر کدام از شما چگونه عشق را دریافت و ابراز می‌کنید.
  • عدم قدردانی از تفاوت‌ها:

    تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل به شکلی که بیشتر شبیه خودمان باشد.

مهارت رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت

  • نداشتن علایق مشترک:

    کمبود فعالیت‌ها و سرگرمی‌هایی که هر دو از آنها لذت ببرید.
  • کمال‌گرایی:

    داشتن انتظارات غیرواقعی از رابطه و تلاش برای رسیدن به یک تصویر کاملا مطلوب.
  • نادیده گرفتن نیازهای عاطفی:

    عدم توجه به احساسات و نیازهای طرف مقابل.
  • عدم حمایت از یکدیگر:

    نبودن در کنار هم در زمان‌های سخت و عدم ارائه حمایت عاطفی و عملی.
  • مشکلات حل نشده قبلی:

    باقی ماندن زخم‌ها و ناراحتی‌های ناشی از اختلافات گذشته.
  • عدم تلاش برای درک دیدگاه طرف مقابل:

    ناتوانی در دیدن مسائل از زاویه دید او.
  • تمرکز بیش از حد بر خود:

    خودمحوری و عدم توجه به نیازها و خواسته‌های طرف مقابل.
  • نداشتن زمان کافی با کیفیت:

    صرف نکردن زمان کافی برای با هم بودن و انجام فعالیت‌هایی که باعث تقویت صمیمیت می‌شوند.

به خاطر داشته باشید که شناخت عمیق یکدیگر یک فرآیند مستمر است و نیاز به تلاش و تعهد هر دو طرف دارد. با شناسایی این عوامل و تلاش برای رفع آنها، می‌توانید رابطه خود را تقویت کرده و صمیمیت بیشتری را تجربه کنید. درک این نکته که هر رابطه‌ای چالش‌هایی دارد و هیچ رابطه‌ای بی‌نقص نیست، می‌تواند کمک زیادی به شما کند. مهم این است که هر دو طرف تمایل به بهبود و رشد در رابطه داشته باشند.

چرا گاهی احساس می‌کنیم شریک زندگی‌مان به طور کامل ما را نمی‌شناسد؟

1. گذشت زمان و تغییرات فردی

انسان‌ها در طول زمان تغییر می‌کنند.علایق، ارزش‌ها و حتی شخصیت ما ممکن است دستخوش تحول شود.اگر شریک زندگی‌تان هنوز شما را با تصویری که در گذشته از شما داشته می‌بیند، این احساس عدم شناخت ایجاد می‌شود.شاید شما به چیزهایی که قبلاً علاقه‌مند بودید، دیگر علاقه‌ای نداشته باشید و شریک زندگی‌تان متوجه این تغییر نشده باشد.این تغییرات لزوماً بد نیستند، بلکه بخشی از رشد و تکامل فردی هستند.مهم این است که این تغییرات را با یکدیگر به اشتراک بگذارید.مثلا شاید قبلاً فردی برونگرا بودید و اکنون بیشتر به گذراندن وقت در خانه علاقه دارید.

یا شاید ارزش‌های شما در مورد مسائل مالی یا فرزندپروری تغییر کرده باشد.

صحبت کردن در مورد این تغییرات به شریک زندگی‌تان کمک می‌کند تا شما را بهتر بشناسد.در غیر این صورت، او همچنان با تصویری قدیمی از شما زندگی می‌کند.

2. کمبود ارتباط موثر

اگر به اندازه کافی با شریک زندگی‌تان صحبت نمی‌کنید، او نمی‌تواند شما را به طور کامل بشناسد.ارتباط موثر یعنی به اشتراک گذاشتن افکار، احساسات، ترس‌ها و امیدهایتان.صحبت کردن فقط در مورد مسائل روزمره کافی نیست.باید در مورد مسائل عمیق‌تر و شخصی‌تر نیز با هم صحبت کنید.اگر از بیان احساسات خود می‌ترسید یا فکر می‌کنید که شریک زندگی‌تان به شما گوش نمی‌دهد، این مشکل جدی‌تر می‌شود.مثلا اگر از چیزی ناراحت هستید، آن را بیان کنید.نگویید “هیچی” و سعی کنید خودتان با آن کنار بیایید.

شریک زندگی‌تان نمی‌تواند ذهن شما را بخواند.

او نیاز دارد که شما با او صحبت کنید.فعالانه به حرف‌های شریک زندگی‌تان گوش دهید و سعی کنید احساسات او را درک کنید.ایجاد یک فضای امن و بدون قضاوت برای صحبت کردن، کلید حل این مشکل است.

3. پیش‌فرض‌ها و انتظارات غیرواقعی

گاهی اوقات ما پیش‌فرض‌هایی در مورد شریک زندگی‌مان داریم که درست نیستند. این پیش‌فرض‌ها می‌توانند بر اساس تجربیات گذشته، کلیشه‌ها یا حتی فیلم‌ها و سریال‌ها شکل بگیرند. انتظار داشتن اینکه شریک زندگی‌تان همیشه همانطور که ما می‌خواهیم رفتار کند، غیرواقعی است. او یک فرد مستقل با علایق و نظرات خودش است. مثلا انتظار نداشته باشید که شریک زندگی‌تان همیشه نظر شما را در مورد همه چیز داشته باشد. یا انتظار نداشته باشید که او همیشه بداند که شما چه احساسی دارید. این پیش‌فرض‌ها و انتظارات غیرواقعی می‌توانند باعث سوءتفاهم و احساس عدم شناخت شوند. سعی کنید شریک زندگی‌تان را همانطور که هست بپذیرید و از او انتظار نداشته باشید که مطابق میل شما تغییر کند. به جای پیش‌فرض‌گذاری، سوال بپرسید و سعی کنید او را درک کنید.

4. عدم همدلی

رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران همدلی یعنی توانایی درک و اشتراک احساسات دیگران. اگر شریک زندگی‌تان نمی‌تواند با شما همدلی کند، احساس می‌کنید که او شما را درک نمی‌کند. مهارت‌های رابطه زناشویی همدلی به معنای تایید احساسات شماست، حتی اگر با آنها موافق نباشد. مثلا اگر از چیزی ناراحت هستید، یک فرد همدل به شما خواهد گفت: “متوجه‌ام که ناراحتی. می‌فهمم چرا اینقدر برایت مهم است. ” اما یک فرد غیر همدل ممکن است بگوید: “چرا انقدر بزرگش می‌کنی؟ ارزش نداره ناراحت باشی. ” عدم همدلی می‌تواند باعث شود که احساس تنهایی و انزوا کنید. سعی کنید به شریک زندگی‌تان یاد بدهید که چگونه همدلی کند. برایش توضیح دهید که همدلی چه شکلی است و چه اهمیتی دارد. در ضمن، خودتان نیز سعی کنید با شریک زندگی‌تان همدلی کنید.

5. ترس از آسیب‌پذیری

آسیب‌پذیری یعنی پذیرفتن ضعف‌ها و نقص‌های خود و به اشتراک گذاشتن آنها با دیگران. اگر از آسیب‌پذیر بودن می‌ترسید، ممکن است نتوانید خود واقعی‌تان را به شریک زندگی‌تان نشان دهید. ترس از قضاوت شدن، طرد شدن یا سوء استفاده شدن می‌تواند مانع از این شود که آسیب‌پذیر باشید. اما بدون آسیب‌پذیری، نمی‌توان یک رابطه عمیق و صمیمی داشت. مثلا اگر از گفتن اینکه از چه چیزی می‌ترسید واهمه دارید، شریک زندگی‌تان نمی‌تواند به درستی از شما حمایت کند. آسیب‌پذیری یک فرآیند تدریجی است. نیازی نیست که یکباره همه چیز را به شریک زندگی‌تان بگویید. با چیزهای کوچک شروع کنید و به مرور زمان، راحت‌تر خواهید توانست خود واقعی‌تان را نشان دهید.

6. تفاوت در سبک‌های ارتباطی

هر فردی سبک ارتباطی خاص خود را دارد. برخی افراد مستقیم و صریح هستند، در حالی که برخی دیگر غیرمستقیم و محتاط هستند. اگر سبک‌های ارتباطی شما و شریک زندگی‌تان با هم تفاوت داشته باشد، ممکن است سوءتفاهم ایجاد شود. مثلا اگر شما فردی مستقیم هستید و شریک زندگی‌تان غیرمستقیم، ممکن است فکر کنید که او حرف‌هایش را نمی‌زند یا احساساتش را پنهان می‌کند. یا اگر شما فردی احساساتی هستید و شریک زندگی‌تان منطقی، ممکن است فکر کنید که او به احساسات شما اهمیت نمی‌دهد. شناختن سبک‌های ارتباطی یکدیگر و یادگیری نحوه سازگاری با آنها، کلید حل این مشکل است. سعی کنید به تفاوت‌های یکدیگر احترام بگذارید و از قضاوت کردن خودداری کنید. در مورد انتظارات خود از یکدیگر در مورد نحوه برقراری ارتباط صحبت کنید.

7. مشکلات حل نشده گذشته

اگر مشکلات گذشته حل نشده باقی بمانند، می‌توانند بر رابطه فعلی شما تاثیر بگذارند و باعث ایجاد احساس عدم شناخت شوند. این مشکلات حل نشده می‌توانند مانند یک سد بین شما و شریک زندگی‌تان عمل کنند و مانع از این شوند که یکدیگر را به درستی درک کنید. مثلا اگر قبلاً یک خیانت در رابطه شما وجود داشته باشد و هنوز نتوانسته باشید آن را به طور کامل پشت سر بگذارید، این مسئله می‌تواند بر اعتماد شما به شریک زندگی‌تان تاثیر بگذارد. یا اگر قبلاً یک دعوای بزرگ داشته‌اید و هنوز در مورد آن صحبت نکرده‌اید، این مسئله می‌تواند باعث ایجاد تنش و ناراحتی شود. حل کردن مشکلات گذشته نیازمند شجاعت، صداقت و تمایل به بخشش است. اگر نمی‌توانید به تنهایی این مشکلات را حل کنید، از یک مشاور یا درمانگر کمک بگیرید.

8. اولویت دادن به سایر جنبه‌های زندگی

گاهی اوقات ما آنقدر درگیر سایر جنبه‌های زندگی خود می‌شویم که از رابطه خود غافل می‌شویم.کار، خانواده، دوستان و سرگرمی‌ها می‌توانند وقت و انرژی زیادی از ما بگیرند.رابطه زناشویی وقتی زمان کافی برای گذراندن وقت با شریک زندگی‌تان و شناختن او اختصاص نمی‌دهید، او احساس می‌کند که برای شما مهم نیست.مثلا اگر همیشه تا دیروقت کار می‌کنید و وقتی به خانه می‌رسید خسته‌اید و حوصله صحبت کردن ندارید، شریک زندگی‌تان احساس تنهایی می‌کند.یا اگر همیشه با دوستان خود وقت می‌گذرانید و شریک زندگی‌تان را فراموش می‌کنید، او احساس می‌کند که در زندگی شما جایی ندارد.

اولویت دادن به رابطه به معنای اختصاص دادن زمان و انرژی کافی به آن است.

برنامه‌ریزی کنید که به طور منظم با شریک زندگی‌تان وقت بگذرانید و با هم فعالیت‌هایی انجام دهید که هر دو از آنها لذت می‌برید.حتی یک مکالمه کوتاه و صمیمانه می‌تواند تفاوت زیادی ایجاد کند.

9. سرکوب احساسات

سرکوب احساسات یعنی خودداری از ابراز آنها. اگر احساسات خود را سرکوب می‌کنید، شریک زندگی‌تان نمی‌تواند شما را به طور کامل بشناسد. سرکوب احساسات می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد، مانند ترس از قضاوت شدن، ترس از ایجاد درگیری یا عدم توانایی در ابراز احساسات. اما سرکوب احساسات نه تنها به رابطه شما آسیب می‌زند، بلکه به سلامت روانی شما نیز آسیب می‌رساند. مثلا اگر از چیزی عصبانی هستید و آن را سرکوب می‌کنید، این عصبانیت می‌تواند به مرور زمان به خشم و نفرت تبدیل شود. یا اگر از چیزی ناراحت هستید و آن را سرکوب می‌کنید، این ناراحتی می‌تواند به افسردگی منجر شود. یاد بگیرید که چگونه احساسات خود را به طور سالم و سازنده ابراز کنید. اگر در این زمینه مشکل دارید، از یک مشاور یا درمانگر کمک بگیرید.

10. عدم قدردانی

اگر از شریک زندگی‌تان قدردانی نمی‌کنید، او احساس می‌کند که تلاش‌هایش نادیده گرفته می‌شود و برای شما مهم نیست. قدردانی کردن به معنای قدردانی از کارهای کوچکی است که شریک زندگی‌تان برای شما انجام می‌دهد، مانند پختن شام، کمک به کارهای خانه یا گوش دادن به حرف‌های شما. همچنین به معنای قدردانی از ویژگی‌های شخصیتی او است، مانند مهربانی، شوخ‌طبعی یا هوش او. قدردانی کردن باعث می‌شود که شریک زندگی‌تان احساس ارزشمندی و دوست‌داشتنی بودن کند. به او بگویید که چقدر از او قدردانی می‌کنید و از کارهایی که برای شما انجام می‌دهد تشکر کنید. حتی یک یادداشت کوتاه یا یک تماس تلفنی می‌تواند تفاوت زیادی ایجاد کند.

11. عدم حمایت

حمایت کردن از شریک زندگی‌تان به معنای حمایت از او در دستیابی به اهدافش، پشتیبانی از او در دوران سخت و تشویق او به رشد و پیشرفت است. رابطه زناشویی اگر شریک زندگی‌تان احساس کند که شما از او حمایت نمی‌کنید، احساس تنهایی و ناامیدی می‌کند. مثلا اگر او در حال تلاش برای ارتقاء شغلی است، شما می‌توانید با تشویق او، کمک به او در آماده شدن برای مصاحبه و گوش دادن به نگرانی‌هایش از او حمایت کنید. یا اگر او در حال گذراندن یک دوره سخت در زندگی‌اش است، شما می‌توانید با حضور در کنارش، گوش دادن به حرف‌هایش و ارائه حمایت عاطفی از او حمایت کنید. از او بپرسید که چگونه می‌توانید از او حمایت کنید و به نیازهای او توجه کنید. حضور شما در زندگی او باید یک منبع قدرت و انگیزه باشد.

12. عدم گذراندن وقت با کیفیت

گذراندن وقت با کیفیت به معنای حضور کامل در لحظه و توجه کامل به شریک زندگی‌تان است.این به معنای خاموش کردن تلفن همراه، اجتناب از حواس‌پرتی و تمرکز بر روی مکالمه و ارتباط با او است.اگر وقت با کیفیتی با شریک زندگی‌تان نمی‌گذرانید، او احساس می‌کند که برای شما مهم نیست و به او توجه نمی‌کنید.مثلا اگر در حالی که با او صحبت می‌کنید به تلفن همراه خود نگاه می‌کنید یا تلویزیون تماشا می‌کنید، او احساس می‌کند که حرف‌هایش برای شما مهم نیست.یا اگر در حالی که با هم بیرون رفته‌اید به جای صحبت کردن با او، بیشتر وقت خود را صرف صحبت کردن با دوستانتان می‌کنید، او احساس می‌کند که در زندگی شما جایی ندارد.

برنامه‌ریزی کنید که به طور منظم وقت با کیفیت با شریک زندگی‌تان بگذرانید و در این زمان، تمام توجه خود را به او معطوف کنید.

حتی یک ساعت وقت با کیفیت می‌تواند تاثیر زیادی داشته باشد.

13. انتظارات غیرواقعی از خود و طرف مقابل در نقش‌ها

گاهی اوقات، هم ما و هم شریک زندگیمان، انتظارات غیرواقعی از نقش‌هایی که در زندگی داریم (مثلا پدر، مادر، همسر، کارمند) داریم و این انتظارات می‌توانند فشار زیادی را به رابطه وارد کنند.اگر شما انتظار داشته باشید که شریک زندگیتان همیشه در نقش یک “همسر کامل” یا “پدر بی‌نقص” عمل کند، او ممکن است احساس کند که نمی‌تواند به این انتظارات برسد و در نتیجه، احساس عدم کفایت و عدم شناخت کند.در ضمن، اگر شما خودتان را تحت فشار قرار دهید تا همیشه در نقش یک “مادر نمونه” یا “کارمند موفق” ظاهر شوید، ممکن است فراموش کنید که به نیازهای خودتان توجه کنید و این موضوع می‌تواند منجر به فرسودگی و نارضایتی شود.

بهتر است که با یکدیگر در مورد انتظاراتتان صحبت کنید و سعی کنید انتظارات واقع‌بینانه‌تری از یکدیگر داشته باشید.

به جای تمرکز بر روی نقص‌ها، بر روی نقاط قوت یکدیگر تمرکز کنید و از یکدیگر حمایت کنید.انعطاف‌پذیری در نقش‌ها و تقسیم مسئولیت‌ها می‌تواند به کاهش فشار و افزایش رضایت در رابطه کمک کند.

14. مقایسه رابطه با روابط دیگران

مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، یکی از رایج‌ترین و مخرب‌ترین عادات است که می‌تواند منجر به احساس عدم شناخت و نارضایتی شود.رسانه‌های اجتماعی و تصویر کاملا مطلوبی که از روابط در آنها ارائه می‌شود، می‌توانند انتظارات غیرواقعی را در ما ایجاد کنند و باعث شوند که رابطه خود را با دیگران مقایسه کنیم.به جای تمرکز بر روی چیزهایی که در رابطه شما وجود ندارد، بر روی چیزهایی که در رابطه شما وجود دارد و آن را خاص و ارزشمند می‌کند، تمرکز کنید.ارتباط با صداقت با شریک زندگی‌تان در مورد احساساتتان و تمرکز بر روی ساختن رابطه‌ای که برای شما و او مناسب است، می‌تواند به جلوگیری از این مقایسه‌ها کمک کند.

از به اشتراک گذاشتن بیش از حد جزئیات رابطه خود با دیگران خودداری کنید، زیرا این موضوع می‌تواند شما را در معرض قضاوت و مقایسه قرار دهد.

15. غرق شدن در روزمرگی

غرق شدن در روزمرگی و روتین زندگی می‌تواند باعث شود که از یکدیگر غافل شویم و احساس کنیم که شریک زندگیمان ما را نمی‌بیند و نمی‌شناسد.وقتی هر روز به طور خودکار یکسری کارها را انجام می‌دهیم، ممکن است فراموش کنیم که به نیازها و خواسته‌های یکدیگر توجه کنیم و رابطه ما به یک روتین خسته‌کننده تبدیل شود.برای جلوگیری از این اتفاق، سعی کنید به طور منظم کارهای جدید و هیجان‌انگیز با هم انجام دهید.سفرهای کوتاه، رفتن به رستوران‌های جدید، شرکت در کلاس‌های آموزشی مشترک، یا حتی تغییر دکوراسیون خانه می‌تواند به شکستن روتین و ایجاد انرژی مثبت در رابطه کمک کند.

در ضمن، سعی کنید به طور منظم برای یکدیگر وقت بگذارید و در مورد موضوعات غیر از مسائل روزمره صحبت کنید.

یادآوری خاطرات خوش گذشته، به اشتراک گذاشتن رویاها و آرزوها، و صحبت در مورد ارزش‌های مشترک می‌تواند به تقویت پیوند بین شما و شریک زندگیتان کمک کند.

16. عدم توجه به نیازهای عاطفی و روانی

عدم توجه به نیازهای عاطفی و روانی یکدیگر می‌تواند باعث شود که احساس تنهایی و عدم شناخت کنیم، حتی اگر در یک رابطه باشیم. هر فردی نیازهای عاطفی و روانی خاص خود را دارد، مانند نیاز به محبت، توجه، قدردانی، امنیت، و استقلال. اگر ما نتوانیم نیازهای عاطفی و روانی شریک زندگیمان را برآورده کنیم، او ممکن است احساس کند که برای ما مهم نیست و به او اهمیت نمی‌دهیم. برای اینکه بتوانید نیازهای عاطفی و روانی شریک زندگیتان را بشناسید، باید با او ارتباط با صداقت و باز داشته باشید و به حرف‌های او گوش دهید. از او بپرسید که چه چیزهایی برای او مهم است و چگونه می‌توانید به او کمک کنید تا احساس بهتری داشته باشد. در ضمن، به نیازهای خودتان نیز توجه کنید و به شریک زندگیتان بگویید که چه چیزهایی از او می‌خواهید.

17. عدم تلاش برای درک جهان‌بینی و دیدگاه‌های متفاوت

هر فردی جهان‌بینی و دیدگاه‌های خاص خود را دارد که بر اساس تجربیات، باورها، و ارزش‌های او شکل گرفته است.اگر ما تلاش نکنیم تا جهان‌بینی و دیدگاه‌های متفاوت شریک زندگیمان را درک کنیم، ممکن است سوءتفاهم‌ها و درگیری‌هایی در رابطه ما ایجاد شود.به جای اینکه سعی کنیم شریک زندگیمان را تغییر دهیم یا او را مجبور کنیم تا دیدگاه‌های ما را بپذیرد، باید سعی کنیم تا دیدگاه‌های او را درک کنیم و به آنها احترام بگذاریم.این به معنای پذیرفتن این است که ممکن است در برخی از مسائل اختلاف نظر داشته باشیم، اما همچنان می‌توانیم یکدیگر را دوست داشته باشیم و به یکدیگر احترام بگذاریم.

گفتگوهای باز و با صداقت، گوش دادن فعالانه، و همدلی می‌تواند به ما کمک کند تا جهان‌بینی و دیدگاه‌های متفاوت شریک زندگیمان را بهتر درک کنیم.

تلاش برای درک یکدیگر، نشانه‌ای از احترام و علاقه به شریک زندگی‌مان است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا